یک روز با دختردایی نازم
هفته پیش دختردایی نیوفر اومد خونه مون و تو حسابی بازی کردی. به دوتاتون خیلی خوش گذشت و من هم از شادی شماها لذت بردم.
نیلوفر کمکت کرد تا خونه ات رو سر سامون بدی (منظور زیر میز ناهارخوریه). برای خونه ات پرده و دیوار درست کرد. دوچرخه سواری یادت داد. باهم ارگ و ارف زدین و برای عروسک ها اسم گذاشتین. پارک رفتین و خلاصه کلی بهت خوش گذشت.
تمام مدت هم به نیلوفر می گفتی: " دوستم بیا. دوستم برو. دوستم.... دوستم ..." . من همیشه فکر می کردم این واژه دوستم رو بچه های 4 یا 5 ساله درک می کنن. اما برام جالب بود که تو این واژه رو از توی پارک و از بچه ها یاد گرفتی و در اولین فرصت به کارش بردی. حالا هم که ازت می پرسم نیلوفر رو دوست داری؟ جواب می دی: خیلیییییییییییی
این عکس تو همراه با دختردایی نازت هست روز تولد نیلوفر که مربوط به مهر سال 90 هست.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی