آروینآروین، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

آروین من

آنچه مادر از فرزند می آموزد

1392/2/7 23:56
نویسنده : مامان آروین
138 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه بچه ها از مامانا چیز یاد می گیرن اما برای من گاهی برعکسه. 

- هی پشتم رو صاف می کنم و سعی می کنم غر نزنم، اما دیگه خسته شدم. چقدر به فروشنده توپیدم که کم بریز حوصله پاک کردنش رو ندارم. به نظر خودم هم نسبت به میزانی که بقیه می خریدن کم اومد اما حالا نمی دونم چرا تموم نمی شن. اما تو ... باحوصله از اول نشستی و داری با دستای کوچولوت دونه های نخودفرنگی رو از پوستشون جدا می کنی با دقت تمام. داری یه آهنگم زیر لب زمزمه می کنی. گهگداری هم وسطش آهنگت رو قطع می کنی و به نخودفرنگی هایی که ردیف و منظم کنار هم نشستن اشاره می کنی و با تعجب می گی: اینا رو نگا کن، چه قشنگن!! مثل توپ می مونن.... ازت می پرسم این چه آهنگیه که می خونی؟ با خنده جواب می دی: من خر خرم، من خر خرم!!!!! ( شعری که خر شرک می خونه و تو نمی دونم رو چه حسابی ازش خوشت میاد؟)

- از حوصله بسیار فراوان شما، همین بس که عاشق پازل هستی. این زمستون سرد رو که اکثر اوقات هم هوا آلوده بود تو می نشستی پای پازل های مختلف و جورواجور و همه رو درست می کردی.

- این موس ما اینقدر بد دست و بزرگه که گاهی خودم کلافه می شم از کار کردن باهاش. مطمئن و خوشحال بودم که هر کار بکنی نمی تونی باهاش بازی هات رو انجام بدی. اما یک روز هم نرسید که اینقدر تکرار کردی که حالا حرفه ای شدی.

 - بابا هومن به حسابمون یه پول خوبی می ریزه تا مامان برای خودش طلا بخره. منم استخاره نمی کنم. فرداش بازاریم. من، تو و مامان پری. در حالی که خودم و مامان پری در پایان عصر خسته و کوفته ایم اما تو یک ذره هم غر نمی زنی و اذیت نمی کنی. در حالی که می دونم چند برابر ما راه رفتی. چون تو هر مسیری رو که ما یک بار می اومدیم چند بار می رفتی و می اومدی...

- خلاصه که مامان جون من از خدا می خوام یک کم از این حوصله و اخلاق خوش تو رو به من هم عطا کنه . 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مهسا
7 اردیبهشت 92 23:56
امیدوارم همیشه کنار هم بهترین لحظات رات داشته باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آروین من می باشد