آخرین پست سال 91

سبزه، ماهی قرمز و عروسک حاجی فیروز رو خریدین. پدر و پسر حسابی ذوق نوروز رو دارین. خریدهاتون به همراه شادیتون رسما بوی نوروز رو میاره تو خونه. جشنی که من عاشقشم. 

از سه هفته پیش و با جوونه زدن سیب زمینی هام بهار اومدنش رو اعلام کرد. انگار همه چی داره جوونه می زنه و نو می شه و تو امسال انگار برای اولین بار داری دقیقا معنی نوروز رو می فهمی. 

سال های پیش یا خیلی کوچیک بودی یا ما توی سفر بودیم. پارسال هم کنار مقبره فردوسی بزرگ سال رو نو کردیم. 

اما امسال با هر کار و خونه تکونی من تو می پرسی پس کی عید میاد؟ تمام چراغهای خونه رو خاموش می کنی و می ری پشت پنجره که به قول خودت آتیش بازی ببینی. بچه تو چرا از تاریکی نمی ترسی؟ ولی من می ترسم و به یه بهانه یه چراغ روشن می کنم. 

بابا امروز ازت می پرسه عیدی چی کی خوای؟ داری فکر می کنی و من خوشحال که این دفعه سریع جواب ندادی ماشین. و تو می گی: " یه جرثقیل که باهاش ماشین هام رو تعمیر کنم." ای وای من 

بابا ازت می پرسه حالا می ریم بیرون چی بخریم. تو می گی ماهی که بخوریم و طرقه !!! شکمو منظور ما از ماهی، ماهی قرمزه . هیچکی این روزا پیش تو از طرقه حرف نزده ولی تو انگار می خوای ذات پسرونه ات رو اثبات کنی. 

عاشق نوروزام. هفت سین، کفش نو ، خونه تکونی، عیدی .... خداییش چه جشنی پرمعناتر از نوروز توی دنیا هست؟ امسال همه قشنگی های نوروزرو تو داری برامون معنا می کنی. بابا امروز می پرسه: وقتی آروین نبود ما نوروزا چکار می کردیم؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!