آروینآروین، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

آروین من

نکته آموزشی

1391/12/18 6:03
نویسنده : مامان آروین
134 بازدید
اشتراک گذاری

1) فحش که دارم به خودم می دم. از بابات خواستم فقط نیم ساعت چشمش به تو باشه. حالا روی صندلی دندونپزشکی در حالیکه خوابیدم و دهنم پر از گچ قالبه دارم همین طوری می رم بالا. دکتر داره با بابات گپ می زنه و منتظره قالب دندونم خشک بشه، پرستارم رفته دنبال شستشوی ابزار. تو هم این وسط یواشکی اومدی سراغ من و یه دکمه رو که نمی دونم چه جوری پیدا کردی زدی و صندلی من همینجوری داره میره بالا و من وحشت کردم. دکتر گفته اصلا دهنم رو باز نکنم. اما اونوقت چه جوری بقیه رو خبر کنم. نگران بالاخره داد می زنم و خانم پرستار میاد. حالا داره هی از آروین می پرسه کدوم دکمه رو زدی؟متفکر اونم دست و پاچه دکتر رو صدا می کنه و حالا دیگه میله بالایی صندلی به سقف رسیده و داره به سقف فشار میاره. خدا کنه دکتر زود بیاد اگرنه یه بلایی سر یونیتش و من میاد . بالاخره دکتر وحشت زده صندلی رو متوقف می کنه. وقتی داره دوباره دندونم رو قالب می گیره، عذرخواهی می کنم که دهنم رو وا کردم. اونم با تاکید زیاد می گه نه کار خیلی خوبی کردی. آخ که این وروجک چه استرسی به مردم وارد می کنه. آخ

2) گذاشتمت توی خانه اسباب بازی پاساژ. توی این یک ساعتی که اونجایی می خوام نهایت استفاده رو بکنم و خریدام رو با سرعت تمام انجام بدم. دو دقیقه به خودم زمان می دم که چکت کنم از اون بالا:

- همه بچه ها از نردبون محفظه بازی می رن بالا و می رن داخلش بازی می کنن. تو اما اول از همه می فهمی که نردبون قابل جابجا شدنه. نردبون رو برداشتی و داری واسه خودت می بریش. صدای بچه هایی که توی محفظه حالا گیر افتادن و نمی تونن بیان پایین درمیاد. خاله ها هم به تکاپو می یفتن و تو رو با نردبون دستگیر می کنن....

- یه دختر شش هفت ساله توی توری پرش هست. از این تشکا که هی می پرن روش. تو می ری توی توری و من می دونم که الان یه اتفاق ناگوار می افته. اینقدر می پری که حالا دختر هفت ساله فقط داره جیغ می زنه. مامانش که همونجا پیشش هست از خاله ها کمک می خواد. خاله تو رو میاره بیرون و بهت انگاری می گه اون اومد بیرون تو می تونی بری....

- بچه ها دارن با سرسره و تاب بازی می کنن اما تو... می ری سراغ میز مسئول خانه اسباب بازی و از توی کشوش یواشکی داری یه چیزایی بر می داری . آخ که بچه تو آبرو برای من نمی ذاری. دو دقیقه ام تموم شده و سعی می کنم به حس مادریم غلبه کنم و برم سراغ خریدام. تو رو با این بندگان خدا تنها می ذارم.

 3) تا حالا فکر کردید اگه یه بچه ای یه پیچ دقیقا هم سایز سوراخ قفل گاوصندوق انداخت اون تو و شما بدلیل همسایز بودن پیچ و سوراخ از هیچ وسیله ای مثل انبر و موچین برای درآوردنش نمی تونستید استفاده کنید، چکار باید بکنید؟ خوب من راهنماییتون می کنم. یه آهن ربا مثلا یه مگنت قوی یخچال رو بر می دارید و به وسیله اون پیچ رو می یارید بیرون و بعدش به فرزندتون توضیح می دید که این پازل نیست که دقیقا پیچ همسایزش رو پیدا کنی و بندازی توش و از اونجایی که اون اصلا دوست نداره منظور شما رو متوجه بشه، کلیه پیچ ها رو برای پیشگیری از خطرات احتمالی بعدی از دسترسش خارج می کنید. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان جون نی نی
18 اسفند 91 7:07
ماشاالله خدا حفظ کنه پسرتو خیلی بلاست عاشق این جور بچه هام از طرف من یه بوس گنده بکن پسر گوگولی تو
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آروین من می باشد