آروینآروین، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

آروین من

جنگ، نبرد، کارزار

1394/10/15 9:39
نویسنده : مامان آروین
144 بازدید
اشتراک گذاری

سفارت عربستان توی ایران به آتش کشیده شده. اینقدر این روزها از اخبار ایران بی خبرم که اولین چیزی که به ذهنم می رسه جنگه. شاید هم چون خودم این روزها در حال جنگم. 

با اینکه الان مشمول بنفیت کاری یا همون مزایای شغلی شدم و دوره آموزشیم تموم شده و مستقل کار می کنم ولی خیلی چیزهاست که توی دلم آشوب به پا می کنه. منم که با سختی ها و اتفاقات پیش بینی نشده هر روز در حال جنگم. گاهی مثل امروز انرژیم تحلیل میره. اما وقتی خنده تو و بابا هومن رو می بینم دوباره ته مونده توانم رو برای کارزاری دیگه آماده می کنم. 

مهاجرت خیلی جرات می خواد. این مطلب رو توی فیس بوک خوندم و من یادم میاد روزهایی رو که می ترسیدم و واقعا جرات نداشتم. اما همه چیز بهتر از تصورم پیش رفت. پس باید خدا رو سپاسگزار باشم. 

ولی واقعا مهاجرت شروع یک جنگه. جنگ با باورهای پیشین، ارزش های گذشته، خاطرات و یادگارها و تسلیم در برابر تغییر و تحول. 

این روزها کمی گنگ و گیجم. هم من و هم همسر مهربانم. امیدوارم از این برحه از زمان نیز با کمک یکدیگر اسان گذر کنیم. 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آروین من می باشد