وقتی که برگردم
امتحانای ثلث دوم ما، همیشه با کارهای شب عید و خونه نکونی همزمان بود. ثلث دوم هم به نظر من از ثلث اول و سوم سخت تر بود، نه به کمی ثلث اول بود و نه به مسلطی ثلث سوم بودیم تو درسها. برای همین وقتی که در حال امتحان دادن و درس خوندن توی ماه اسفند بودیم، همیشه به خودم می گفتم تا تموم شه کمک مامان می کنم برای کارهای عید و ... در واقع اونموقع هر کاری شیرین تر از دادن اون امتحان بود. هی می گفتیم وقتی امتحنا تموم شه این کتاب رو می خونم این کار رو می کنم و .... امتحانا تموم میشد ولی چقدر از اون کارها انجام می شد، خدا خودش خبر داره. حالا هم من دارم برای برگشتنم برنامه میریزم. به هرحال، وقتی که برگردم ایران، یکی از کارهایی که انجام میدم، دیدن هم...
نویسنده :
مامان آروین
7:09